دیگر ادیان

تارنمای فرهنگی خبری - تحلیل خبرها و نوشتارهای فرهنگی و اجتماعی - زرتشتیان خارج از ایران

Wednesday, March 29, 2006

اهداف سیاسی پشت پرده زرتشت دوستی

گزارشی از آیین پرسه همگانی زرتشتیان


چند روز پیش به وسیله تلفنی که از یکی از دوستان دیافت کردم متوجه شدم که قرار است آقای هومر آبرامیان پس از آیین پرسه همگانی در سالن درب مهر شهر سن حوزه برای زرتشتیان سخنرانی کند. پیش از آن چند جلسه از برنامه های تلویزیونی ایشان را که از شبکه تلویزیونی پارس پخش می شود ، دیده بودم. از پیش می دانستم که موضوع اصلی صحبت ایشان جنگ هفتاد و دو ملت با اسلام خواهد بود و صد البته ادان دیگر سامی که هر کدام را استاد گرامی کهنه کرده اند. آیین پرسه اما در ساعتی که پیش از آن و از حدود 7 ماه پیش اعلام شده بود آغاز شد . یاد آیین های پرسه همگانی در تهران افتادم که هر زرتشتی و حتی آنهایی که همه چیز را خرافی و غیر دینی میدانند برای خاطر ظاهر سازی هم که شده بود و البته به راستی برای ابراز احترام به خانواده درگذشته ای خود را به کوچه زرتشتیان می رساند. در این روز همه می دیدند که زرتشتیان از هر گوشه و کنار تهران از راه دور و یا نزدیک با وسیله و عموما بدون وسیله نقلیه کوشش می کنند تا برای دقیقه ای هم که شده خود را در میان خیل جمعیتی که در سالن های ایرج وجشن گاه و بهمن شکوه این آیین زیبا را که در جای جای اوستا به نام «هم پرسگی» ستایش شده متجلی می کنند، جا بدهند . در همین تصورات دور و دراز بودم که صدای ناموزون اوستا خوانی موبدی که می گویند نزدیک سی سال است در این شهر به اوستا خوانی مشغول است از رؤیاهای شیرین بیرونم آورد . سالن تقریبا خالی بود . با شرمندگی باید بگویم حتی خانواده درگذشتگان هم خود به این مراسم بایسته نیامده بودند. نمی دانم چگونه می توانند خود را فراموش کنند . مگر آنکه بگویم خود را در چاه می دانند و مدفون در سرنوشتی که دوست ندارند آخر آن را از حالا بدانند .هر چه بود اما پس از دقایقی که از آیین اوستا خوانی گذشت سالن کم کم شاهد آمدن مردمان بیشتری شد که به خاطر گوش دادن به فرایض آقای هومر آبرامیان مشتاقانه خود را سالن می رساندند.آقای دکتر! اما با اسکورتی از زرتشتیان منورالفکر و همراه با خانمی دیگر که بعدا فهمیدیم خانم گیتی مظلومان نام دارد به سالن وارد شد. چند نفری دور او را گرفته بودند و مرتب سوالات خود را مطرح می کردند و آقای هومر هم با صبر و حوصله توام با متانت به همه آنها پاسخ می داد و چه زیبا بود که می دیدیم همه کلماتی که استفاده می کنند فارسی سره است و کوشش می کنند تا از کلمات عربی کمتر استفاده کنند.مدتی که گذشت و از تعداد مشتری ها کم شد جلو رفتم و پس از ادای احترام و احوالپرسی از آقای دکتر سوال کردم نظرشان راجع به پیامبری و یا پیام آوری اشو زرتشت چیست؟ با کمال تعجب آقایی به نام دادنام که خود را مرتب صاحب رادیویی در کانادا معرفی می کرد به نام رادیو «اشا» ، به صدا درآمد و گفت : چطور شما نمی دانید اشو زرتشت فیلسوف بوده است . و چه افتخاری بالاتر از این که شما صاحب دینی باشید به پدریت یک فیلسوف ارجمند و دانا.گفتم همین! مانده بود که در غربت، پیغمرمان را هم تبدیل به فیلسوف کنند. با تبسمی که نشان از نزاکتم بود رو به آقای هومر کردم و پرسیدم آیا شما فکر نمی کنید هر چه نامش دین است به هر حال پیام آوری داشته است؟ در حالی که دستی به گره کراواتشان می کشیدند تا آن را محکم تر کنند با چند کلمه یک جفت شاخ روی کله من کاشتند:« چرا خود را در حصار دین زندانی می کنید؟ زرتشتی گری اصلا دین نیست که پیام آوری داشته باشد!»هر چند حالا که به آن افاضات فکر می کنم شاید بهتر آن بود که بلافاصله بحث را کوتاه می کردم و در کنجی گم می شدم ؛ اما متأسفانه امیدوارنه از دکتر خواستم تا تعریف های متفاوت از دین را در نظر آورد و پس از آن با اشاره مفاهیم جامعه شناختی دین و مذهب از وی سوال کردم که به نظر ایشان دینی که زرتشت آورنده آن بوده است را می توان خارج از همه تعاریفی دانست که علمای اجتماعی مطرح جهان سال ها پیش ارائه داده اند ؟آقای آبرامیان که بنا به گفته خودشان پیش از آن که زرتشت دوست بشوند همین صحبت ها را در باره مسیح عنوان کرده بودند و حضرت مسیح را به جای پیغمبر با اسامی دیگری نامیده اند به جای پاسخ به من به تلفن دستی شان جواب دادند و پس از مدتی که برگشتند گفتند با توجه به گفته های من و سؤالات مطرح شده ، تصمیم گرفته اند سخنرانی خود را به این موضوع اختصاص دهند که اشو زرتشت پیغمبر بود ه است یا خیر!!!البته پیش از سخنرانی ایشان، همان گیتی خانم صحبت هایی کردند و البته که « داستان!» های استوره ای شاهنامه را برای مشتاقان علم و فلسفه و ادبیات، هرچه بیشتر فرو کاویدند.پس از وی اما نوبت رسید به آقای دکتر هومر آبرامیان . نخستین جمله ای که مثل پتک بر سر من فرود آمد تعریف کاملا جدیدی از فیلسوف و کار فیلسوف بود: « فیلسوف کسی است که با کلمات یقل دوقل بازی می کند»البته این بازی حدود دو ساعت ادامه پیدا کرد و عده ای از مشتاقان فلسفه همراه ایشان به سوی بیرون حرکت می کردند . آگاهی های دینی بسیاری از زرتشتیان در این جلسه افزایش یافته بود و نیاز به قالب هایی داشت تا بتواند آنهمه شور و انگیزه برای زدودن دین از دین را مهار کند. اگرچه ناگفته پیداست همه این حرف ها تنها برای آن است که آقایان ادعا می کنند قصد زدودن دین از سیاست دارند و از آنجایی که می خواهند دین باستانی زا جایگزین کنند می خواهند پیش از هر چیز کلمه دین را از دین زرتشتی حذف کنند تا در صورت پیشکش چیز جدید که همانا دین - سابق- زرتشتی است به مردم بگویند این دین نیست که ما می خواهیم با سیاست همراه کنیم .با خودم فکر می کردم به خاطر همین اطلاعات بود که زرتشتیان گرامی در آیین سنتی و دینی پرسه همگانی شرکت نکردند اما مشتاقانه حرف های حسابی – بخوانید حساب شده- آقای دکتر را گوش دادند .می گفتم اگر در جلسه امشب یک مسلمان حضور داشت آیا اجازه می داد که دکتر تا آخر سخنانش هر چه می خواهد به دینش توهین کند و مثلا بگوید محمد پیغمبر نیست بلکه فیلسوفی است که از همه پیغمبران بالاتر است

0 Comments:

Post a Comment

<< Home